• دوشنبه 3 دی 03


شعر مثنوی زیباي میلاد امام جواد(ع)-باده را تا آخرش سر می‌کشم

2624
0

باده را تا آخرش سر می کشم
آسمانی می شوم پر می کشم
نعره مستانه دارم در گلو
مست کردم تا بیابم آبرو
یا گریبان می درم، رسوا شوم
مست کردم تا کمی شیدا شوم
همچو می می خواستم یک دل شوم
با اجازه، گر شود، دعبل شوم
او پدر را می ستاید من پسر
او ز جان گفت است من هم از جگر
لیک شعر ما کجا آقا کجا
ذکر افلاک است ما اُحصی ثنا
ما کجا و صحبت از مدح امام
سیر تا خورشید روی پشت بام؟
ما کجا و باده های سلسبیل
دست ما کوتاه خرما بر نخیل
سائلی بودم که تو ره دادیم
من مریض عشق، مادرزادیم
لکنتم را رفع کن در این رسا
باز می گویم که لا اُحصی ثنا
ای تو آقازاده خورشید طوس
روح و جان حضرت شمس الشموس
گوشه ای ز آب لبت نهر رجب
حوض کوثر! سید عالی نسب!
السلام ای حضرت باب المراد
باب حاجات تمام این بلاد
یا رئوف بن رئوف بن رئوف
یا کریم و یا جواد و یا عطوف
ای به گهواره مسیحا را امام
ای مسیح بن مسیحا! السلام
شد مسیحا خاکبوس بر درت
مریم عذرا کنیز مادرت
بی سبب لیلا به تو مجنون نشد
بی سبب روی تو گندم گون نشد
التماس چشم چشمه سارها
برکت و روزی گندم زارها
سفره های نان به زیر دین توست
رنگ گندم ها از این رو عین توست
برکت از میلاد تو لبریز شد
عشق لایزرع چه حاصل خیز شد
کار مژگان بلندت شد شکار
از دل صیدت درآوردی دمار
دل به یک لحظه شود تسلیم تو
امر کن تا جان شود تقدیم تو
پیشکش بر غمزه، سر آورده ام
زخم می خواهم، جگر آورده ام
زخم تو کار مسیحا می کند
زخم تو دردم مداوا می کند
السلام ای درد و درمان رضا
السلام ای وصله جان رضا
دائم الخمرم بنوشم می زیاد
یا جواد و یا جواد و یا جواد
بوسه بر کفش تو زد یک پیرمرد
می گرفت از روی نعلین تو گرد
گرد کفشت خاک یا اینکه زر است
سرمه چشم علی جعفر است
دستخط آمد برای تو ز طوس
نامه را بر دیده بگذار و ببوس
نامه شرح غصه ی هجران توست
شرح دلتنگی باباجان توست
میوه قلب پدر عمرت بلند
سر سلامت باشی از شر و گزند
شد دلم تنگ و ز دوری تو چاک
یا جواد بن علی روحی فداک
کاش بابای تو در آن حجره بود
زهر بود و جسم تو زرد و کبود
یک کبوتر پر شکسته در قفس
سخت تا کام تو می آمد نفس
پشت در کف بود و سوت و هلهله
در میان آسمان ها زلزله
بین حجره بال و پر می خورد زخم
تشنه بودی و جگر می خورد زخم
تشنه بودی آب را بر خاک ریخت
خاک بر روی سرش افلاک ریخت
قلب بابای خراسانی شکست
دیده ات را دست زهرا تا که بست
باز هم بی احترامی بر امام
می شود تشییع جسمت تا به بام
کاش می بردند جسمت با عبا
ای علی اکبر به روی بام ها
********
شاعر: محسن حنیفی
منبع: بی‌پلاک

  • پنج شنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 2:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران