آه بی قرارم بر زمین سر می گذارم
آه مثل جدم تشنه لب جان می سپارم
دور از وطن غم یاورم شد غمخوار من چشم ترم شد
قاتل من همسرم شد
آه و واویلا غریبم
من غریبم من غریبم
********
در شهر غربت مجتبای دیگریم
در انتظار ساقی آب آوریم
آماده ام از بهر رفتن در منظر چشمان دشمن
دست و پاها می زنم من
آه و واویلا غریبم
من غریبم من غریبم
********
آه سوز این زهر نور چشمم را گرفته
آه داغ مادر در دل من پا گرفته
می سوزم از غمهای زهرا آتش زنم پس کی خدایا
قاتلین مادرم را
آه و واویلا غریبم
من غریبم من غریبم
********
شاعر: رضا تاجیک
منبع : بی پلاک
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 3:15
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه