طلوع چشم تو را افتاب باور كرد
هواي امدنت چشم را كبوتر كرد
ستاره هم به نوايي رسيد از نورت
حضور سبز تو حال زمانه بهتر كرد
كنار خانه اقا فرشته باران است
چه،خنده هات زمين را فرشته پرور كرد
به چشم هاي تو سوگند، اي علي چهره
خدا به خلقت چشمت دوباره محشر كرد
هزار مرتبه شكر است بر لبم،هر روز
كه حق شفاعت ما را به تو مقدر كرد
تو همطراز دو دست رشيد عباسي
و فاطمه به شما يك حساب ديگر كرد
خدا كه خواست مرا هم كسي ببيند،پس
مرا هميشه گداي عليِ اصغر كرد
سرودن از تو تواني عظيم ميخواهد
عنايت از كلماتي كريم ميخواهد
تو انتخاب خدايي براي فرداها
ضمانت تو اميد حسينيِ ماها
اگر چه كودكي اما بزرگ دنيايي
نديده اند شبيه تو چشم دنياها
چه معجزيست به چشمان فاطمي ات كه
مسيح چشم تو جان ميدهد به عيسي ها
من از قبيله دردم،غلام زاده ي تان
تو از قبيله عشقي ز نسل اقاها
چه اهوانه مرا تا جنون كشاندي و
نوشته ايم يكي از تمام ليلا ها
هنوز زمزمه مادرم به گوشم هست
كه مي سرود شما را به جاي لالا ها
قسم به لحظهء بالا نشيني ات تا عرش
مرا ببر به حريمت در اوج بالا ها
ببر به سمت جنونم به عشق محرم كن
تمام سال مرا هفتم محرًم كن
طنين خنده تو تا به اسمان پيچيد
دل حسين به هر خنده تو ميلرزيد
بدون هيچ معطل شدن به دست پدر
دوباره اسم شما هم فقط علي گرديد
نشسته اند كنارت ذخيره هاي زمين
شده تجمع ماه و ستاره و خورشيد
فقط نشانِ بزرگيِ خانواده توست
كه پير و كودكتان اينچنين كرم داريد
چه كرده درس نگاهت كه اينچنين گشتند
مريد و شيفتهء تو مراجع تقليد
درست مثل دو دست گره گشاي عمو
خدا به دست تو باب الحوايجي بخشيد
در ارزوي علمداري ات كنار عمو
چه خواب ها كه برايت رباب خواهد ديد
عزيز من پسرم پا به راه خواهي شد
تو هم براي خودت يك سپاه خواهي شد
حماسه ي تو هنوز از زبان نيفتاده
توسلِ به تو از چشممان نيفتاده
تو قصه شبِ مادر بزرگ هاي كه
كرامت نفست از بيان نيفتاده
شعاع دلبري ات شاهزاده بي حد بود
كه اسمت از دهن اسمان نيفتاده
عروج سرخ تو محكم نمود راه غدير
چرا كه نام علي از اذان نيفتاده
نيامده به سفر ميروي مراقب باش
كه چشم شور پيِ كاروان نيفتاده
خدا كند كه دروغ است اينكه ميگويند:
چه بارها كه سرت از سنان نيفتاده
دوباره شاعر دلخسته مينويسد اين
دو مصرعي كه هنوز از دهان نيفتاده:
چه قدر زير گلويت سفيد و جذاب است
به قب قبت اثر بوسه هاي ارباب است
********
شاعر : حسن کردی
- شنبه
- 28
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 9:29
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حسن کردی
علی