• جمعه 2 آذر 03


مثنوي مصائب حضرت زينب(س)-پاکباز عشق

3760
1

در دلم افکنده شور و انقلاب
بازگویا شاهدخت بوتراب
جلوه اندر آسمان عشق کرد
بی فروغ استارگان عشق کرد
در مقام بهت و حیرت مانده ام
زینبا در وصف کارت مانده ام
تار و پود زندگانی تو را
بافتند آری ز رنج و از بلا
کودکی بودی که دیدی آنچه را
می نیارد دید چشم مردها
دست دشمن در حنای ننگ شد
نقش دیوار از لگد پررنگ شد
****
اولین تشتی که زینب دید چیست ؟
خون جگرهای حسن سبط نبیست
****
بر رقیه بیشتر حساس بود
تکیه گاهش حضرت عباس بود
آوخ از این چرخ خونریز خراب
هر دو را بگرفت زان عالی جناب
بسته گویم ماجرای کربلا
کان زمان از دلبرش نامد ندا :
دید مابین زمین و آسمان
مادرش را موکنان ،مویه کنان
غرق در محنت نماید سینه را
چکمه های سخت شمر بی حیا
اهل بیت و اشتران بی جهیز
شاعرا اندر دهانت خاک ریز
****
آنکه از او نور می بُرد آفتاب
کی تواند دید چشمی بی حجاب
در عزا همواره مشکین معجر است
چادر خاکی زهرا بر سرست
شارح صبر افتخار مکتب است
زینب است و زینب است و زینب است
پاکباز عشق اندر یک کلام
نیست غیر از دخت زهرا والسلام
********
شاعر: امین مقامی

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • امین مقامی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران