هرچه از چشمه ی لبهات بجوشد عشق است
بانگ ِ اشهد به شهودت بخروشد عشق است
جوشش ِطبع من و وصف نگاهت غزل ست
غزلَم گر می ِ وصلِ تو بنوشد عشق است
مطرب ِ کوی تو ، صد نغمه اگر ساز کند
سر ِ بازار ، اذانِ تو فروشد عشق است
نرسد دست ِصغیرم به کبیرت چه کنم ؟
عاشق و دلشده ، صدبار بکوشد عشق است
به هوای تو اگر جامه دران آمده ام
دامن شوق تو گلزار بپوشد ، عشق است
( رضا محمدصالحی)
- دوشنبه
- 6
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 15:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه