باز انگار جهان حادثه در سر دارد
شهر یثرب سبدی یاسِ معطر دارد
جبرئیل است که تکبیر مکرر دارد
کودکی آمده که هیبت حیدر دارد
چه جمالی چه کمالی چه قد وبالایی
ماه مجنون و تو لیلا تر از لیلایی
وصف اوصاف تو از عقل فراتر باشد
چون که مدح تو فقط کار برادر باشد
عاشق آن است که آیینه دلبر باشد
یعنی عباس خودش یک تنه حیدر باشد
تیر ما گر بخورد کنج هدف خوب تر است
کربلایی شدن از راه نجف خوب تر است
آمدی با دل دریا که تو دریا باشی
آمدی نور دل حضرت مولا باشی
میر و سردار و پناه دل آقا باشی
تا که بر تشنه لبان حضرت سقا باشی
یاد دادی به همه شیوه ی جانبازی را
از تو آموخته ام غیرت و سربازی را
راهی علقمه سقا شده ماشاالله
دشت در دشت چه غوغا شده ماشاالله
جنگ خیبر شده٬ مولا شده٬ ماشاالله
بیش از پیش چه زیبا شده ماشاالله
تیغ می راند و تکبیر اباعبدالله
ذکر لاحول ولا قوة الا باالله
شاعر:مهدی چراغ زاده
- پنج شنبه
- 9
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 6:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه