• جمعه 2 آذر 03


شعر سینه زنی برای شهادت حضرت زهرا

3995
0

کسی نمی دونه من می دونم
که میون کوچه پیش چشام (مادرم)(2)
همه میگن گریه نکن اما می خوام زار بزنم
غروبا همه می گن غروب اون کوچه رو از یاد ببرم اما نمی شه 
پیش چشمای منه برا همیشه منو آتیش می زنه برا همیشه

کسی نمی دونه...
کسی نمی بینه من می بینم
تو کابوس شبا بغض صدای (مادرم)(2)
چی بگم از اون شبی که می میرم به خاطرش
مادرم منو گرفت توی پناه چادرش
فقط اینو یادمه صدای یک سیلی تو کوچه ها پیچید مثل یه فریاد
دو تا گوشواره رو خاک کوچه افتاد دیگه راه خونمونو بردم از یاد
اگه بخوره باز روی زمین
کسی که بدنش زخمی باشه (مادرم)(2)
کسی نمی دونه...
صورتی که هنوز داغ آتیش
روی کبودی گونه هاشه (مادرم)(2)
مادرم از اون به بعد
هی نگاه می کنه به من
می گه این راز بزرگ
بین من و تو یا حسن
من می گم به مادرم الهی من فدای غربتت بشم یاس کبودم
کاشکی من با تو، تو اون کوچه نبودم مگه آروم میشه آتیش وجودم
میون قفسش بستریه
مریضی که دیگه جون نداره (مادرم)(2)
داره می سوزونه چشمامونو
اون دردایی که درمون نداره(مادرم)(2)
کسی نمی دونه...

  • دوشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران