دل من گرفته در این شام تارم
به کنج سیه چال پناهی ندارم
نه مادر نه خواهر کسی را ندارم
سرم را ز غربت به سجده گذارم
رضا جان کجایی امان از جدایی ۲
****
اسیر و پریشان تمام ملائک
ز این جمله های لب ابن شاهک
میاید شبانه چقد وحشیانه
به جسم نحیفم زند تازیانه
رضا جان کجایی امان از جدایی ۲
****
به ساق شکسته ندارم توانی
نگویم ز ظلم رخ ارغوانی
نفسهای سردم رسیده به آخر
نشسته دو چشمم به دیدار مادر
رضا جان کجایی امان از جدایی ۲
********
(((دو بند نذر حضرت سلطان)))
دلم شد دوباره اسیر نگاهی
زده پر به سوی حریمی الهی
دلم پرزده باز به ایوان مشهد
سلامی دهم باز به سلطان مشهد
غریب خراسان ۴
****
بیا و مرا هم چو آهو نظر کن
بیا ضامنم شو ز چشمم گذر کن
گره خورده قلبم به پنجره فولاد
دوباره مقیمم به صحن گوهرشاد
غریب خراسان ۴
********
شاعر: رضا تاجیک
منبع: بي پلاك
- جمعه
- ۱۰
- خرداد
- ۱۳۹۲
- ساعت
- ۸:۵۷
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه