دل ماتم زده ام ناله و فریاد دارد / یاد مظلوم و غریب سِجن بغداد دارد
پسر فاطمه(س) و گوشه ی زندان بلا / دیده تر، خونین جگر، خاطر نا شاد دارد
دیدگانش به در است، تا که بیاید خبری / حسرت دیدن رخساره ی اولاد دارد
با پَر و بال شکسته صید محبوسِ قفس / ناله از بی رحمیّ و جفای صیّاد دارد
قعرچاه وجسم رنجور و«ذِ ساقِ المَرضوض» / همه ازکینه ی زندانبان جلّاد دارد
تازیانه یک طرف،دشنام وطعنه یک طرف / شِکوه هازین ماجرا درروزمیعاد دارد
غُل و زنجیر ستم با بدنش گشته یکی / مگر این گل چقدر طاقت بیداد دارد
غربت بی یاوری و دل شکسته لاجرم / او زمرگ آرزوی یاری و امداد دارد
روزه داراست و ولی افطاراوبا سیلی است / با رخ نیلی رخ فاطمه(س) را یاد دارد
شاعر : حمید رضا گلرخی
- یکشنبه
- 12
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
حمید رضا گلرخی
الـهی و ربّـی ، غفورِ رحیم / علیـم و حلیـم و حکیـم و کریم
خـدا خالق آسمان و زمیـن / جـهان گستر و شورِ عشق آفرین
به ذات وصفات وبراسمت قسم/به قرآن وبراهلِ عصمت قسم
بـه ختم النبیین ، رسول امیــن / بـه حیـدر امیـرهمه مومنیــن
بـه صدّیقه ، زهرای خیــرُالنّسا / بـه مظلومی وغربت مجتبی
به خون حسین، کشته ی راه دین / به داغدار کرببلا ، ساجدین
به باقر،که دارد برعلم برتری / به صادق ، شه مذهب جعفری
بـه موسی ابن جعفر، امام هدی / بـه قلب سلیـم و رئوف رضا
بـه جُـــودِ جــوادالائمــه تقی/ بـه هـــــادی دیــنـــم علــیَّ النّقی
بـه آهِ دل خستـه ی عسگری / بـه مهدی مــوعود ، یــل حیدری
به حُرّو زُهیرو بُریر و حبیب / به شیب الخضیبِ حسین غریب
بـه تنهایی مسلم و دلبـرش / بـه دو لاله ی غرق خون ، پرپرش
به نجمه، سکینه ، رقیّه ، رباب / به گلهای خشکیده از قحط آب
بـه عبدُالَّه و قـاسم ابـن الحسن / بـه شهزاده لیــلای گلگون بــدن
به عون ومحمد ، دو شیر صغیر / به زینب، صبورِغیور و دلیر
بـه سوز دل و اشک اُمُّ البنین / بـه دستـــان و مشک فتاده زمین
بـه حقِّ مــقام رفیــع حسیــن / بـه خون گلـــوی رضیــع حسیــن
رسان ای خدایــا امام زمــان / ولی امر و فریــــاد رس شیعیـان
شاعر : حمید رضا گلرخی - برگرفته از وبلاگ دود دل چهارشنبه 29 خرداد 1392ساعت : 23:21