وقتی که ذات حق دم و شور و نوا گرفت
با ذکر یا حسین گل ادم جلا گرفت
وقتی خدا خودش می و میخانه افرید
این رمز مستی از پسر مرتضی گرفت
ان فطرس ملک چو که بی بال گشته بود
از خاک بستر و کف پایت شفا گرفت
حاتم اگر که حاتم طایی بگشته است
خود کاسه لیس توست اگر که بها گرفت
سائل به خانه ات چو رسد شاه می رود
این هم نتیجه ای که گدای شما گرفت
هر دم مریض عشق تو هستیم یا حسین
با درد عشق توست که این دل صفا گرفت
اصلا ملاک ادمیت هم ز عشق توست
بیچاره انکه غیر شما مقتدا گرفت
مادر مرا بزاده برای غلامیت
زهراست در این راه که دست مرا گرفت
زهرا شفاعتش که به هر کس نمیرسد
جز انکه هیئتی شد و رنگ عزا گرفت
شاعر:چاوش اکبری
- چهارشنبه
- 15
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 13:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه