تقدیم به صاحت امام عصر بقیه الله اعظم ارواحنا لمقدم ترابه الفدا
غم هجران
دلم گرفت خدایا از این همه جدایی
بگو که می رسد کِی دیدار آشنایی
شکستم از غمِ هجر چو مرغِ پَر شکسته
زدوریِ حبیبم غمی به دل نشسته
به راه او نشستم من با دوچشم خسته
دلم درِ امیدُ به روی خود نبسته
گذشت چو باد چو از پی، این جمعه ها پیاپی
این دوری و جدایی به انتها رسد کِی
کِی آید کاز دل ما این عقده ها شود وا
دگر ز زخم دوری اثر نباشد بر جا
امان از این جدایی خدا کند بیایی
گره زکار امت به دست خود گُشایی
نمانده دیگر اشکی که پای تو بریزم
زدرد و زخم دوری ببین که سخت مریضم
شاعر: امین بهاری زاده
- پنج شنبه
- 16
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 15:44
- نوشته شده توسط
- امین بهاری زاده
ارسال دیدگاه