تو دل شب بی تاب داره هی زیر نور مهتاب
دور هر خیمه خارا رو جمع میکنه ارباب
میگه به سقا برو مشکای خشک و دریاب (علی اصغر نمونه بی آب)
امون نامه دیدم امونت رو برید از ترس رنگ تموم بچه هام پرید
تا تو هستی حسین نمیشه نا امید
ای وای ای وای(ابوفاضل 6)
خواهری از غصه زانوی غم بغل میگیره
مثل فردایی زندگیش رو عجل میگیره
جلو چشماشو جبرئیل روی تل میگیره (آخ دو عالم براش بمیره)
غیر از ضجه دیگه براش نمونده راه میگه اسم برادر و با سوز و آه
چون فردا یه حسینه و یه قتلگاه
ای وای ای وای(آقام حسین 6)
تو شب عاشورا یک طرف ناله ها بلنده
یک طرف شمره که داره بی حیا میخنده
دست ناموسه آقامو کاش کسی نبنده (شب آخر چقد بلنده)
فردا زخمی میشه پر کبوترا دست غارت میشینه روی معجرا
روی نیزه جا میگیرن همه سرا
ای وای ای وای(آقام حسین 6)
********
شاعر : اسماعیل نصر آبادی
- شنبه
- 18
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:53
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل نصر آبادی
ارسال دیدگاه