اگر ای دوست تو را عقده ی عالم به گلوست
داستان تو غم صحبت سنگ و سبوست
آستان بوس حرم باش و بپرس از در دوست
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جان ها همه پروانه ی اوست
دل هر كس كه حسینی ست ز خود بی خبر است
كشته ی عشق حسین از همه كس زنده تر است
بس كه آن جلوه ی توحید مرا در نظر است
هر كجا می نگرم نور رخش جلوه گر است
هر كجا می گذرم جلوه ی مستانه ی اوست
هر خدا جوی تمسك به ولایش دارد
هر گرفتار غمی سر به هوایش دارد
هر سری آرزوی بوسه پایش دارد
هر دلی میل سوی كرب و بلایش دارد
ما ندانیم چه سِرّی ست كه در خانه ی اوست
شاعر : محمد جواد غفورزاده
- یکشنبه
- 19
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 5:59
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه