شعری در مدح حضرت مختار از مصطفی آزادوار(محب)
یالثارات الحسین بر چیده را مختار بود
مرحم بر زینب غم دیده را مختار بود
قلب اعدا بی قرار و تیغ شمشیرش خضاب
علت آن دشمنان ,ترسیده را مختار بود
داغ آن راس الحسین ,بر جان ها خون افکند afkanad
منتقم بر آن سر ببریده را مختار بود
بردرک واصل نمود آن کوفیان بی حیا
شادی آن طفل ماتم دیده را مختار بود
یادآن دستان تشنه دستها ببریده است
دست آن ساقی می نوشیده را مختار بود
فخرماایرانیان خورشیدما شاهان ,کیان
گفته برمارهبر و تابیده را مختار بود
ای محب حضرت حیدرخروشت ازچه بود؟
گفت بیداری این خوابیده را مختار بود
- شنبه
- 8
- مرداد
- 1390
- ساعت
- 10:39
- نوشته شده توسط
- محب(کلب آستان علی)
ارسال دیدگاه