ماجرای تلخ گل
باغ از يك سو در آتش، خرمن گل يك طرف
غنچه ى نشكفته يك سو، دامن گل يك طرف
مى زند آتش به جان بلبل حسر نصيب
غارت گلچين ز يك سو، چيدن گل يك طرف
شعله در باغ ولايت سر كشيها كرد و، سوخت
غنچه ى را پيراهن از يك سو، تن گل يك طرف
اى دريغا در ميان شعله هاى كينه سوخت
غنچه را تن يك طرف، پيراهن گل يك طرف
بلبل پر بسته را از باغ بيرون مى برند
خس ز يك سو، خار يك سو، دشمن گل يك طرف
مى زند اين تازيانه، مى زند آن با غلاف
قنفذ از يك سو، مغيره، دشمن گل، يك طرف
يك طرف، بيشرمى آتش بيار معركه
ماجراى تلخ سيلى خوردن گل، يك طرف
يك طرف، بر روى نازكترز گل سيلي زدن
ديدن بر روي خاك افتادن گل ، يك طرف
يك طرف گستاخى گلچين و ظلم خار و خس
سوختن از بعد پرپر كردن گل، يك طرف
عاقبت دست خدا را اين محن از پا فكند
كشتن گل يك طرف، سوزاندن گل يك طرف
طاقت از دست تماشا برد در آن گيرو دار
شعله از يك سو، به خون غلطيدن گل يك طرف
در ميان دودها و شعله ها پيچيده بود
ناله ى بلبل ز يك سو، شيون گل يك طرف
محمد علی مجاهدی
- یکشنبه
- 28
- فروردین
- 1390
- ساعت
- 17:18
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه