ماتم عظمی
خداوندا چرا دلها گرفته
جهان را ماتمى عظمى گرفته
چرا سرها بود بر زانوى غم
سحاب تیره عالم را گرفته
چه غوغایى به یثرب گشته برپا
كه موج فتنهها بالا گرفته
ز جور امت و هجران بابا
دل صدیقه كبرى گرفته
زدند آتش به درب مهبط وحى
كه دودش گنبد خضرا گرفته
امیرمؤمنان سردار اسلام
غم عالم به قلبش جا گرفته
فدك را از كف دخت پیمبر
ریاكاران بىپروا گرفته
چه رخ داده مگر از بهر زهرا
كه روى خویش از مولا گرفته
مه برج نبوت منخسف شد
كه قرص صورت زهرا گرفته
سیه كرده است قنفذ بازویش را
به دستورى كه زان رسوا گرفته
گلویش را فشار غصه و غم
ز دست بىوفائیها گرفته
امید از زندگى ببریده دیگر
ز دنیاى دنى دلها گرفته
نه تنها سوخت «فولادى» از این درد
كه غم بر دهر و مافیها گرفته
حسین فولادی
- یکشنبه
- 28
- فروردین
- 1390
- ساعت
- 17:20
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه