نه هیچ دیده دیده نه گوشی شنیده است
ظلمی که چرخ با پسر بو تراب کرد
آبش کسی نداد بجز تیغ آب دار
ز آن قوم هر چه خواهش یک جرعه آب کرد
می خواست سرخ روی ملاقات حق کند
از خون جبهه روی مبارک خضاب کرد
طالع چو آفتاب درخشان شد از سنان
روئی که کسب نور ازو آفتاب کرد
شاعر : طرب شیرازی
- سه شنبه
- 21
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
طرب شیرازی
ارسال دیدگاه