از من گرفته طاقت و صبر و قرار، لب
شهر مدینه منتظر انفجار ، لب
پا بر زمین گذاشت ، نبی سجده اش گرفت
یعنی که زعفران دهن است و انار لب
نامش چقدر با همه کس فرق میکند
با یا حسین حسین رود از اختیار ، لب
چشمش شبیه چشم غزالان زود رنج
صدها فرشته دور سر و...بیشمار ، لب
خنده و گریه در قلمش جمع می شوند
زیبا ترین کتاب شده انتشار، لب
اما چرا رسول و علی گریه می کنند!؟
دارد علی چه می شنود از نگار ، لب!!!؟
یک لب به گریه و لب دیگر به ارتعاش
انگار دیده است که آن نیزه دار... لب...
یعنی علی ! حسین تو را ذبح می کنند
یعنی که خون میچکد از هر کنار ، لب
یک روز می شود که زمین گریه میکند
از یک تن برهنه و پُر انکسار ، لب
کرببلا...عطش...رسولی که سجده کرد
گودال...شمر...ساعت دو...انتحار...لب
- پنج شنبه
- 23
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 6:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه