• سه شنبه 4 دی 03


شعر ولادت حضرت علی اکبر(ع) -( روزی که بال میزدم اما پری نبود )

2103
1

 

روزی که بال میزدم اما پری نبود
روزی که حلقه میزدم اما دری نبود
روزی که باده عربده میزد حریف کو
حل میشدم درون مِی و ساغری نبود
روزی که در میان تمامی عقل ها
مستانه نعره میزدم و حنجری نبود
روزی که عشق بود و خداوند عشق را
غیر از حسین آینه ی دیگری نبود
دیدم حسین گرم طوافی عجیب بود
بر دلبری که هم قدمش محشری نبود
میخواستم که دل بسپارم نیافتم
میخواستم که سر بدوانم سری نبود
آنروز حکم حضرت حق حیدری شدیم
ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم
باید شنید از دو لبت یا حسین را
باید که دید روی لبت یا حسین را
از آن شبی که خنده زدی در میان مهد
هر شب علی علی شده لالا حسین را
با هیچ چیز عالم عوض نه نمیکند
ارباب ما شنیدن بابا حسین را
هر پنج وعده تا که اذان تو میرسد
مبهوت میکند همه حتی حسین را
این سان که خیره خیره تو را میکند نگاه
باید که دید وقتی تماشا حسین را
وقتی به روی دامن زینب نشسته ای
گویا گرفته حضرت زهرا حسین را
باغ بهشت را گرو باده داده ایم
دیوانگان حضرت ارباب زاده ایم
وقتی که باز میکنی از رخ نقاب را
بیچاره میکنی ز پی ات آفتاب را
انگشت بر لب اند تمامی قاب ها
داری ز بس که چهره ی ختمی مآب را
جبریل هم گمان کنم اینجا مردد است
آورده در حضور تو امّ الکتاب را
شکر خدا برای گره های کور ما
آورده ای هزار دم مستجاب را
چشم پدر ز شوق و شعف برق میزند
وقتی سلام میکنی عالیجناب را
زینب برای عرض ادب سجده میکند
تا دست میکشی سر و یال عقاب را
تو حیدری که آمده تکرار میشوی
وقت نبرد تیغ علمدار میشوی
در خاک میروند تمام سوارها
با دیدن تو ای نفس ذوالفقارها
حتی هنوز بین دلیران زبانزد است
یک صحنه از حضور تو در تار و مارها
تو میزدی به سینه ی لشگر ولی چه سود
یک تن نبود دور و برت از فرار ها
تیغ تو چرخ میزند و چرخ میزند
صدها هزار دست و سر نابکارها
از ناز ضرب شصت تو بد مست میشود
شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها
از ناز ضرب شصت تو تکبیر میکشد
عباس، وقت دیدن این کارزارها
نامت حماسه ای ست که پیدا نمیشود
هر یوسف که یوسف لیلا نمیشود

  • شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 6:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران