• سه شنبه 18 اردیبهشت 03


وصیت مادر

2684
1

وصیت مادر

كاش ديگه حرف وصيت نزني

نگي از روضه هاي بي كفني


هم مي گي داغ بابا رو مي بينم

مي گي از اون روزاي بي حسني

 



غصه ي در و ديوار برام كمه!

چرا داري مي گي از بي وطني


داري مي گي كه حسين و مي كشن

نمي مونه به تنش پيروهني


اين چه روزيه كه قلب و مي شكنه

كه مي گي به جام يه بوسه بزني


كوفه و شام بلا بگو كجان

كه من اونجا ندارم هم سخني


واي من به مجلس حراميان

كه باشه ميونشون همچو مني


مادرم تو رو خدا روضه بسه

كه داري قلبم و از جا مي كني

کمال مؤمنی

  • دوشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 12:2
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران