چو در سر داشت شور خالق اکبر علی اکبر
به میدان شهادت گشت روی آور علی اکبر
چو دشمن دید سرو قامت و بدر جمالش را
گواهی داد باشد شبه بیغمبر علی اکبر
بود برج ولایت را حسین بن علی خورشید
در آن برج است روشنتر ز هراخترعلی اکبر
به دریایی که موجاموج دارد لولوی لالا
صدف گر حضرت لیلا بود گوهر علی اکبر
به بازاری که عشق آنجاست حاکم میخردشیرین
لقای دوست را با نقد جان وسر علی اکبر
صف روبه دلان را زد به هم با حمله ای بیدا
چو شد در عرصه ی هیجا چوشیرنرعلی اکبر
زفرط تشنگی بژمرده چون شد نرگس مستش
یکی ساغر گرفت از ساقی کوثر علی اکبر
کمان شد قامت سرو ابی عبدالله آن وقتی
که همچون گل ز اسب افتاد و شدپرپرعلی اکبر
تبسم بر لبش چون غنچه راز عشق را میگفت
به شیدایی بدر را دید چون در بر علی اکبر
فراز شاخه ی طوبای قدسی خانه می خواهد
اگر همچون کبوتر می گشاید بر علی اکبر
به خون غلتان چو گل خندان مقیم محفل جانان
خدا را دید در آیینه ی باور علی اکبر
شهادت را که باشد هدیه ای بر خلق از خالق
به جان و دل بذیرا گشته چون حیدرعلی اکبر
نمی تابد چرا دیگر چراغ خیمه ی لیلا
به نزد او نمی آید مگر دیگر علی اکبر
به دنیا هست ما را خوش عمل امیدواریها
که باشد شیعیان را شافع محشر علی اکبر.
شاعر : حاج امیر عباسی
- یکشنبه
- 26
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 13:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه