گُل نرگس
زکعبه سر زده سپیده، غم از دلها رمیده
که از دامان نرجس، گل نرگس رسیده
ببین بلبل چو مستان، میانه دشت و بستان
دهد پیغام شادی، که پایان شد زمستان
رسیده وقت شادی، دل از غمها شد عاری
که شد نور ولایت، به قلب شیعه جاری
جهان محوِ جمالش، تحیر از کمالش
که پیغام ان الحق، تراود از لبانش
رسیده نورِ دیده، چنان که کَس ندیده
که گوئیا دوباره، ز ره حیدر رسیده
گُل باغِ رسول است، ز دامان بتول است
چنان رخشنده ماهی ست، که چون شمس الشمول است
شاعر: امین بهاری زاده
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 8:43
- نوشته شده توسط
- امین بهاری زاده
ارسال دیدگاه