• شنبه 3 آذر 03

استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مصیبت و روضه حضرت علی اکبر (ع) -( بهـار مـن، گل مـن، بـوستان پرپر من! )

1940
2

 بهـار مـن، گل مـن، بـوستان پرپر من!
چه کرد با تو خزان پیشِ دیدة تر من؟
محاسنم به کفِ دست بود و اشک به رخ
نگـاه کـردم و دیـدم تـو رفتی از بر من
چه آمدت به سر ای مصحفِ ورق ورقم
کـه آیـه آیـه شدی بـاز در برابر مــن
خدا گواست که تنها شدم، غریب شـدم
ببین چه آمده با کشتن تو بـر سـر مـن
الا تمـام جوانـان کمک كنيد مــرا
کنیـد گریــه بــرایِ عــلیِّ‌‌اکبر مــن
کسی که گـریه کند در شهـادت پسرم
کند شفاعت از او روز حشر، مادر من
بلنــد شـو، بنشین و سـلام کن پسرم
کـه بهـر دیدنت آید زخیمه خواهر من
پسر کـه رفت، پدر هم غریب می‌گردد
بـه ایـن دلیل تو بودی تمامِ لشکر من
تمام هاشمیان جمع گشته، جمع کنید
که ریخته به زمین پاره‌های پیکر من
بساز اشک بریز و بسوز ای «میثم»
که نظم توست قبول خدای داور من

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • دوشنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • kavoshgar63

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران