انگار بنا نیست سری داشته باشی
سر داشته باشی جگری داشته باشی
انگار بنا نیست که از میوه باغت
اندازه کافی ثمری داشته باشی
انگار بنا نیست که ای پیر محاسن
این آخر عمری پسری داشته باشی
ای باد به زلف علی اکبر لیلا
مدیون حسینی نظری داشته باشی
---
میمیرم اگر بیش از این ناز بریزی
بگذار که چندی پدری داشته باشی
رفتی و نگفتی پدرت چشم به راه است
از من تو نباید خبری داشته باشی
بی یار اگر آمده ام پیش تو گفتم
شاید بدن مختصری داشته باشی
چه خوب به هم نیزه تو را دوخت و نگذاشت
تا پیکر پاشیده تری داشته باشی
با یم عبا بردن این جسم بعید است
باید که عبای دگری داشته باشی
شاعر: استاد علیاکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 26
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 17:7
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه