دلم افتاده می دانم که خيلی زود می آئی
کجا يا کی نمي دانم خلاصه زود می آئی
برای بستن زخم قناری ها شده ، حتی
واز دنيا اگر يک لحظه باقی بود می آئی
دل من هرچه مي گردد درونش گم شده چيزی
وتو حتما برای رفع اين کمبود می آئی
سحر،دل خسته از اين انتظار سرد وطولانی
کسی آهسته زيرگوش من فرمود : می آئی
اگر دستی بخشکاند تمام نيل نيلی را
تو با صندوق چوبی از فراز رود می آئی
به دنبالت ورق خواهم زد اين تقويم خالی را
دلم افتاده می دانم که خيلی زود می آئی
جبار نوروزی
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 16:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه