گرفته اند درختان تب نيامدنت را
بگو کسي برساند به باغ عطر تنت را
بگو کدام صدا مي رسد به سمت صدايت؟
بگو کدام هوا مي پراکند سخنت را؟
مباد يوسف من از قبيله روي بتابي
اگر سراغ گرفتند بوي پيرهنت را
کجاي قصه به تاراج رفته گنج صبوري؟
کجاي قصه فراموش کرده اي وطنت را؟
سياه بختي از اين بيشتر که هم نفسانت
برادرانه تماشا کنند سوختنت را...؟
بدا به حال دل من که از هواي تو دورم
کسي بياورد اي کاش عطر خوب تنت را
شاعر : ناصر حامدی
- سه شنبه
- 28
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 5:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
ناصر حامدی
ارسال دیدگاه