اي ابر دل گرفته ي بي آسمان بيا
باران بي ملاحظه ي ناگهان بيا
چشمت بلاي جان تو از جان عزيزتر
اي جان فداي چشم تو با قصد جان بيا
نگذار باخبر شود از مقصدت کسي
حتي به سوي ميکده وقت اذان بيا
شهرت در اين مقام به گمنام بودن است
از من نشان بپرس ولي بي نشان بيا
ايمان خلق و صبر مرا امتحان نکن
بي آنکه دلبري کني از اين و آن بيا
قلب مرا هنوز به يغما نبرده اي
اي راهزن دوباره به اين کاروان بيا
- سه شنبه
- 28
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 6:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه