بیا بی تو جهان تنهاست، می دانم که می آیی
وجودت مُصلح دنیاست، می دانم که می آیی
بیا ای حجّت حق! با قیام خود، قیامت کن
ظهورت محشر کبراست، می دانم که می آیی
هنوز ای منتقم! از آستان وحی بر گوشت
صدای نالة زهراست، می دانم که می آیی
بسا منکر شده معروف و معروف آمده منکر
ز آثار جهان پیداست، می دانم که می آیی
به چشم اشکبارت، صحنه کرببلا دائم
به قلبت، زخم عاشوراست، می دانم که می آیی
بهایی و نصارا، بابی و صهیون و وهّابی
سراسر جنگشان با ماست، می دانم که می آیی
علم بر دوش عبّاس است تا گردد علمدارت
دلش خون، دیده اش دریاست، می دانم که می آیی
به قرآن و علی سوگند! می بینم به چشم خود
که قرآن و علی تنهاست، می دانم که می آیی
خمیده قامت اسلام و دانم بی قیام تو
نگردد قامت آن راست، می دانم که می آیی
ز اشک لاله گون، همچون بهاران دیدة “میثم”
مسیرت را به گل آراست، می دانم که می آیی
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- پنج شنبه
- 30
- خرداد
- 1392
- ساعت
- 8:10
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه