اي دل از اين نداري خود دست بر ندار
از چشم ِ نو بهاريِ خود دست بر ندار
يعني ز وضع جاري خود دست بر ندار
از حُسن ِ همجواريِ خود دست بر ندار
هر لحظه فرصت نفحاتي دوباره هست
وقتي كريم هست يقين كن كه چاره هست
گفتم بيايم از نفست زير و رو شوم
دنبال نانِ سفره ي تو كو به كو شوم
مثل ِ نسيم با كرمت رو به رو شوم
من هم به لطفِ عام تو با آبرو شوم
دستِ مرا بگير مرا يك ستاره نيست
در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست
يك خواستم عطاي تو چندين برابر است
لطف كم تو از سر دنيا فراتر است
اصلا كليد باغ بهشتي بر اين در است
از هر زبان كه ميشنوم نا مكرر است
يك قصه بيش نيست كه ما سر سپرده ايم
هر نانِ تازه را سر اين سفره خورده ايم
تو ميرسي و غنچه ي لبخند ميرسد
در خانه ي ولي خدا قند ميرسد
ارديبهشت در تب اسفند ميرسد
زيباترين نتيجه ي پيوند ميرسد
قدري بخند دور و بر تو حبيب هست
در غنچه اي هنوز و صد عندليب هست
- یکشنبه
- 9
- تیر
- 1392
- ساعت
- 5:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه