اگر چه با تو از غیر تو گفتم
خودم را در دل دنیا نهفتم
ولی از بابت اشکی که دارم
خودت کاری کن از چشمت نیفتم
×××
ای دوست مرا میان غم ها مگذار
لطفی کن و بر روی دلم پا مگذار
عمری است تمام خواهش من این است
یک لحظه مرا به حال خود وا مگذار
×××
آیینه ای و برایت آه آوردم
در محضر تو دلی سیاه آوردم
من آینهٔ مجسم شیطانم
از شر خودم به تو پناه آوردم
شاعر : سید محمد جواد شرافت
- سه شنبه
- 11
- تیر
- 1392
- ساعت
- 7:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محمد جواد شرافت
ارسال دیدگاه