• دوشنبه 3 دی 03

 حمید رمی

شعر مناجات با خدا -( فقط براي نگاه نگار آمده ام )

3015
3

 فقط براي نگاه نگار آمده ام
براي اشك دل بيقرار آمده ام
كويرتر شده چشم از هميشه، از هر وقت
دونيم قطره ي باران ببار، آمده ام
اگر گناه ، مرا سر به زير بار آورد
ولي به عشق شما سر به دار امده ام
بهارقلب زمين آمده ، بساط كجاست؟
دو دست خالي و با قلب زار آمده ام
ببين كه غرق تمنّام ، خواهشي دارم
اجابتم كن و منّت گذار ، آمده ام
تمام كوله ي معصيّتم بگير و ببر
دو كيسه نور برايم بيار، آمده ام
((بس است خلف به وعده، كمي خدايي شو))
به نفس گفتم و با خود كنار آمده ام
اميد لطف تو دست مرا كشيد اينجا
تو خواستي كه به اينجاي كار آمده ام
دعاي اول و آخر ، ظهور حجت توست
براي اوست كه چشم انتظار آمده ام
ببخش، جان همان خواهري كه گفت: حسين
كشان كشان به روي اين مزار آمده ام
رمق به پام نمانده چرا كه همراهِ
هزار عقده ي از نيزه دار آمده ام
سرت مقابل چشمم گذاشت عمداً ، گفت:
تو با حقارت و من با وقار آمده ام

 

شاعر : حمید رمی

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران