• جمعه 25 آبان 03

 محمود ژولیده

شعر مناجات با خدا در پایان ضیافت الهی -( خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه )

3323
6

 خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه
خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه
خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها
خداحافظ جوشن تقوی، مونس دلها هدیۀ زهرا
همه هستم رفته از دستم، امید دل را به تو بستم
ای خدا العفو، ای خدا العفو
اگر رفتی ای مه رمضان، همره شهدا، محضر داور
مبر ای ماه آبروی مرا، جان آل عبا، پیش پیغمبر
مکن شکوه از معاصی من، روح عاصی من در بر حیدر
مکن شرم و روسیاهی من آشکارا بر دیدۀ کوثر
نما ای مه آبرو داری، که داری با من سرِ یاری
ای خدا العفو، ای خدا العفو
سحر خیزان کو مه رمضان سایۀ سرمان همنشین ما
چه شد ای هم سفرۀ سحرم سوز آه و دل آتشین ما
ندانستم قدر قدر تو را ای عطای خدا ای مه خوبان
مبر با خود سوز و آه و دعا، شور و حال مرا در شب حجران
به تاب و تب عادتم دادی، به اشک شب عادتم دادی
ای خدا العفو، ای خدا العفو
کنون که تو می روی ز برم ای تو تاج سرم ای حبیب من
نما عهدی بر دل و جگرم، چشم و روی تَرَم، ای طبیب من
شب عید و دست خالی من، خسته بالی من شوق هر عهدی
مرا فرما با امام هدی همچنان شهدا یاور مهدی
منو حجر صاحب این ماه، تو و یاری در تمام راه
ای خدا العفو، ای خدا العفو
مرا کردی همنشین خدا، ای مَه شهدا، ای مَه رحمت
نشان دادی در میان دعا، جلوۀ سعدا با همه عزت
مرا بردی گه به کرب وبلا، گه مدینه و یا  کوچۀ نیلی
گهی خواندی روضۀ پهلو از غم  بازو یا غم سیلی
بیا و کار خدایی کن، مرا دیگر کربلایی کن
نینوایی کن، نینوایی کن

شاعر : محمود ژولیده

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران