• پنج شنبه 17 آبان 03


شعر مناجات با خدا -( مهر تو به ماه خدایی رسیده ایم )

3039
1

مهر تو به ماه خدایی رسیده ایم
شکر خدا به صبح و مسایی رسیده ایم
 ما از تصدق سر یوسف شدیم عزیز
 گر نیمه شب به حال و هوایی رسیده ایم
 با دست کیمیاگرِ دلبر طلا شدیم
 با اذن بوتراب به جایی رسیده ایم
 از سفره ی زکات علی جان گرفته ایم
 بر تخت سلطنت ز گدایی رسیده ایم
 فقری که فخر ماست گداییِ کوی توست
 از دست تو به حکم ولایی رسیده ایم
 ما را به دست حکم تو تنفیذ کرده اند
 حالا چرا به چون و چرایی رسیده ایم
 با آن که زیر پرچم تو رشد کرده ایم
 از چه به ادعایِ خدایی رسیده ایم
 باید که حق پرچم او را ادا کنیم
 حالا اگر به نان و نوایی رسیده ایم
 فرهنگ فاطمی است، عفاف و حجاب ما
 با امر و نهی او به عطایی رسیده ایم
 رفتند دیگران به ره سامری ولی
 ما هم چنان به راه ولایی رسیده ایم
 آری کلید باب تولی، تبری است
 از حب و بغض، هر دو به جایی رسیده ایم
 از همت دعا و مناجات و روضه هاست
 وقت سحر به کرب بلایی رسیده ایم

 

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:5
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران