پدر زخم زبان بسیار خوردم
کتک از خصم بد کردار خوردم
میان کوچه های شهر،سیلی
همه از دشمن هم از دیوار خوردم
پدر زهرای تو حاجت روا شد
ببین مزد رسالت ون ادا شد
ببین باز و دست و سینه من
بلا گردان جان مرتضی شد
- شنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1390
- ساعت
- 10:20
- نوشته شده توسط
- سعید رضایی
??? ?????
اصلاح شود سه شنبه 29 فروردین 1391ساعت : 07:49