• دوشنبه 3 دی 03


شعر مناجات با خدا -( عبد فراری‌ام به درت باز آمدم )

2960
1

عبد فراری‌ام به درت باز آمدم
اقرار می‌کنم که گنهکارم و بدم
اعلان صلح و آشتی از جانب تو بود
باور نمی‌کنم که بخوانی کنی ردم
سنگینی گناه ز پایم فکنده است
جز تو که دست گیرد و جز تو که بخشدم
ای وای من که چون به درت توبه می‌کنم
سرمی‌زند دوباره گناه مجددم
با آنکه عهد خویش شکستم هزار بار
این دفعۀ هزار و یکم باز آمدم
خواهی ببر به دوزخ و خواهی ببر بهشت
من عاشق محمد و آل محمدم
معبود من! چگونه بسوزی در آتشش
دستی که من به دامن آل علی زدم؟
ره دور و لرزه بر قدم و قبر پیش رو
در زیر کوه‌های گنه خم شده قدم
سرمایۀ گداست همان دست خالی‌اش
من آمدم گدایی و خالی بود یدم
«میثم» که نیست در خور بخشش گناه او
بخشی مگر به حیدر و زهرا و احمدم

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 5:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران