آمدم تا كه از اين وضع نجاتم بدهي
از عذابت برَهاني و براتم بدهي
تو غَني هستي و من از همه محتاج ترم
مستحق نيستم آيا كه زكاتم بدهي؟
كرم توست كه آورده مرا تا اينجا
پس فقط دست خودِ توست ثباتم بدهي
ديدي اين نفْس چه بازيچهي شيطانم كرد؟!
آمدم خاتمهاي بر هَمَزاتم بدهي**(همزات:حيله هاي شيطان)
خيلي از سختيِ جان كندنِ خود ميترسم
دارم امّيد نجات از سَكَراتم بدهي
تو اگر اشك دهي گريه كنم نذر حسين
چه نيازيست دگر آب حياتم بدهي
قصهي زندگيام را برسان تا اينكه..
مرگ را در سفري به عتباتم بدهي
شاعر:علی صالحی
- دوشنبه
- 17
- تیر
- 1392
- ساعت
- 15:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه