ماه خداست آمده آماده نیستم
با ساقیان میکده هم باده نیستم
آزادگی شرافت مردان عاشق است
بی چاره من اسیرم و آزاده نیستم
من مستحق سرزنشم خاک بر سرم
ذکرم زبانی است که دلداده نیستم
رنگ جماعتم تهی از رنگ اهل دل
دیگر همان غلام سر و ساده نیستم
دل ناگزیر مونس لهو و لعب شود
وقتی انیس تربت و سجاده نیستم
افسوس نزد دلبر خود بی تواضعم
گردنکشی نمایم و افتاده نیستم
یاران به سیر کوی شهادت موفق اند
ناکام من که سالک این جاده نیستم
صدها سحر به سفره تو میهمان شدم
اما برای دیدنت آماده نیستم
شاعر : سید محمد میرهاشمی
- سه شنبه
- 18
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محمد میرهاشمی
ارسال دیدگاه