مرا هم ناله با اهل سحر کن
به قلب سنگ من یارب اثر کن
اگر چه بارها کردی عنایت
مرا شایسته ی لطفی دگر کن
سرا پا بنده ای محتاج هستم
بر این بیچاره لطفی بیشتر کن
مدد کن یک سحر باشم مدینه
در آن جا بر دل خونم نظر کن
اگر چه لایق آنجا نیَم من
مرا مهمان یار خون جگر کن
ببر آنجا که دارد بوی زهرا
مرا از ناله ی حیدر خبر کن
چه سازم گر مرا از خود برانی
خدایا زین عذاب خود حذر کن
به عمر و رزق من برکت ببخشا
درخت عمر ما را پر ثمر کن
مدد کن وقت مرگم شیعه باشم
به محشر از گدا رفع خطر کن
×××
شاعر : جواد حیدری
- سه شنبه
- 18
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
جواد حیدری
ارسال دیدگاه