• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مناجات با خدا -( مهمان دل و چشم باز دارد )

4028
1

 مهمان دل و چشم باز دارد
این ماه، عجیب راز دارد
خوابیدن ما بود عبادت
این جا نفس امتیاز دارد
در میکده ی علی، سحر ها
ساقیّ گدا نواز دارد
آغوش به بنده می گشاید
تا هر که سر نیاز دارد
آید به حریم کبریایی
تا ناله و سوز و ساز دارد
دردش به که گوید این گنهکار
تا مثل تو چاره ساز دارد
من تازه که نیستم گدایت
این قصه سر دراز دارد
ما را به امور خویش مگذار
این بنده به تو نیاز دارد
از کوی توام که می توان راند؟
وز عفو توام که باز دارد
افطار و سحر در این ضیافت
دل شوق مه حجاز دارد
بر طاق دو ابروی نگارم
یوسف، هوس نماز دارد
تنهاست چرا میان صحرا؟
تا شیعه سرفراز دارد
با ما سحری نمی نشیند
دلدار ز بس که ناز دارد
در صبح ظهور رایتش را
عباس، در اهتراز دارد
ای طالب خون کربلایی
برگرد که مردم از جدایی

شاعر : احسان محسنی فر

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران