ای ز پا افتادگان را دستگیر
در خطا از بندگان پوزش پذیر
ای به سویت خلق را دست نیاز
ای تو هم مشکل گشا هم چاره ساز
ای خطا بخش کریم جرم پوش
عالم اسرار گویا و خموش
ای تو هم راحت رسان هم دلنواز
ای تو هم درد آشنا هم چاره ساز
شادی از تو محنت از تو غم ز تو
درد عشق بر دل ز تو مرحم ز تو
ای دلیل عشق و ای دانای راز
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دارم آن دردی که درمانش تویی
وان سری دارم که سامانش تویی
نیست جز تو آن که دلداری دهد
مهر ورزد غم خورد یاری دهد
شاعر : مهدی عظیمی
- چهارشنبه
- 19
- تیر
- 1392
- ساعت
- 11:2
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهدی عظیمی
ولی صادقی
این رباعی رو تقدیم می کنم به اماتم هشتم حضرت رضا (ع)
در مشهد م همنفس خورشیدم
یک پاره از آسمان در آنجا دیدم
در سلسله ی عشق رضا دست زدم
مِهر ش شده مُهر نامه ی توحیدم جمعه 21 تیر 1392ساعت : 05:51