صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد
یوسف فاطمه را یار شدن ، می ارزد
با کلافی که شده بافته از خون جگر
پیش تجار خریدار شدن ، می ارزد
ای طبیبی که علاج غم هجران هستی
از غم هجر تو ، بیمار شدن ، می ارزد
کاروان راه بینداز که ما شاد شویم
بخدا قافله سالار شدن ، می ارزد
تا که یه لحظه ی کوتاه بببینیم تو را
متوسل به علمدار شدن ، می ارزد
هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته
محو خال لب دلدار شدن ، می ارزد
دست و پامیزنم آقا که مرا هم بخری
بس این نوکر دربار شدن ، می ارزد
غافلم غرق گناهم چه کنم بدبختم
یار این عبد گنه کار شدن ، می ارزد ؟
پسر فاطمه این دفعه ، شبیه قبلا
وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد
دل من را به همان پنجره فولاد ببند
گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد
انتخابات که هست فتنه ، یقینا" هم هست
این زمان عاقل و هوشیار شدن ، می ارزد
با دعای تو تب فتنه گران سرد شود
با دعای تو چنین خوار شدن ، می ارزد
ما همه گوش به فرمان ولایت هستیم
حامی رهبر و بیدار شدن ، می ارزد
العجل ،که شب میلاد اباعبدالله
از می وصل تو سرشار شدن ، می ارزد
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله
راهی کعبه ی دلدار شدن ، می ارزد
- چهارشنبه
- 19
- تیر
- 1392
- ساعت
- 13:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه