بوی پیراهن یوسف ز صبا میشنوم
از نسیم سحر آوای خدا میشنوم
بارِ این قافله نی بوده، ز مصر آمده است
زین سبب من ز نی، آوایِ نوا میشنوم
پیک یار است پیام آورِ شادی دلم
چون ز خاک قدمش بوی شفا میشنوم
مزد صبری که در این کلبه احزان کردم
از دم پیر خرد ذکر دعا میشنوم
خصلت گرگ اگر خوی برادر گردد
پیراهن خونی و از چاه صدا میشنوم
آسمان تیره، زمین تشنه، دلم آشوب است
بارش رحمت بیحد ز سما میشنوم
کوچ این چلچلهها از دل صحرا پیداست
کز پی قافله آوای دعا میشنوم
هرچه کردم در این فاصله با خود کردم
خود رها کرده که این بانگ بلی میشنوم
#امام_زمان
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
اشعار آیینی مرتضی محمودپور, [۲۷.۰۴.۱۷ ۲۳:۵۴]
السلام علیک یا اباصالح المهدی
بوی پیراهن یوسف ز صبا میشنوم
از نسیم سحر آوای خدا میشنوم
بارِ این قافله نی بوده، ز مصر آمده است
زین سبب من ز نی، آوایِ نوا میشنوم
پیک یار است پیام آورِ شادی دلم
چون ز خاک قدمش بوی شفا میشنوم
مزد صبری که در این کلبه احزان کردم
از دم پیر خرد ذکر دعا میشنوم
خصلت گرگ اگر خوی برادر گردد
پیراهن خونی و از چاه صدا میشنوم
آسمان تیره، زمین تشنه، دلم آشوب است
بارش رحمت بیحد ز سما میشنوم
کوچ این چلچلهها از دل صحرا پیداست
کز پی قافله آوای دعا میشنوم
هرچه کردم در این فاصله با خود کردم
خود رها کرده که این بانگ بلی میشنوم
شاعر : مرتضی محمودپور
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:13
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه