مهدیم و خون جگرم، یه عمرِ كه در به درم.
خون میکنه قلب منو، صورت سرخ مادرم
مهدیم و بی یاورم ، تنها ترین مرد خدا.
به من بگید آی شیعه ها، غیرتتون رفته کجا
منم غـریب فـاطمـه، منتقـم خـون حـسین.
حالا منم كه یار میخوام، شما رو بجون حسین
آی شیعه ها چتون شده،که عین کوفیا شدین.
عهد و وفا رو نشکنید، ازم چرا جدا شدین
با اینکه تواین زمونه، خودم غریب و بیکسم.
امّـا غـم غـریبیِّ ، جـدّم بـریـده نـفسم
عجب زمونه ی بدی ، هر کی به فکر خودشه.
مثل عموم یه بـا وفـا، هیچ جایی پیدا نمیشه
شبـا کنـار قـبـر بـی نشـون مــــادرم مـیـرم.
عقده ي دل وا ميكنم، درد دلامو بش ميگم
يه روز ميام و انتقام مادرم رو مي گيرم.
بجـون عمه ام قسم، دارم زغصه می میرم
آی شیعه ها بـرا فـرج ، تا می تونید دعـا کنید.
گـریه بـرای کشته ی ، بـی سـر کـربلا کنید
شاعر : محمد بنوازی
- پنج شنبه
- 20
- تیر
- 1392
- ساعت
- 7:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد بنواری
ارسال دیدگاه