من را ببخش! بي تو به دريا نمي رسم
جا مانده ام درون خودم با "نمي رسم"
اينـجا در انجـماد خودم گير كـرده ام
با اين سراب، نه كه به دريا نمي رسم!
آنقــدر روي عقربـه ها يـخ گرفتـه ام
حتي بخـار هـم شَـوَم آنجـا نمي رسم
مثل زمين كه دور خودش چرخ مي خورد
دنبـال خـود دويده ام امـا نمـي رسم
شيطان كه پا به پاي دلم راه مي رود
كج مي كند مسير مرا تا " نمي رسم"
خطي درشت روي نگاهم نوشته است
روزي هزار مرتبه اين را:" نمي رسم"
***
لطفا بيا و دست مرا هم نگاه كن
هرچند من به ذهن شماها نمي رسم!
- شنبه
- 22
- تیر
- 1392
- ساعت
- 7:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه