های! بارانی چشمانت شبیه درد من است
های! آتش کش به جان تا همیشه سردمن
های! از من دور شو، ای مثل آیینه زلال
می نشیند ناگهان بر چشمهایت گردمن
اشک می باری چرا؟ بیهوده بی تابی چرا؟
سبز خواهد شد مگر گلبرگ های زرد من؟!
آمدم با یاس، با مریم، تو را راهی کنم
جا نمانی بین نامردان، همیشه مرد من
گریه با من خو گرفته، بی قرار من نباش
های! دوری از نگاهت تا همیشه درد من
شعر از سعیده مختاری برگرفته از کتاب مجموعه اشعار به مناسبت حماسه ی سوم خرداد و آزادی خرمشهر
- چهارشنبه
- 11
- خرداد
- 1390
- ساعت
- 13:45
- نوشته شده توسط
- سعید رضایی
ارسال دیدگاه