به سیل غم به جهان جز تو کوهساری نیست
به غیر پرچم عدل تو اعتباری نیست
هزار نرگس اگر رویَد، ای گل نرگس
بدون رویش رویت مرا بهاری نیست
اگر هزار بهار آید و رَوَد، از داغ
چو قلب عاشق تو باغ لاله زاری نیست
نوای بلبل رنجور خویش را بشنو
که غم فزاتر از آن، نغمۀ هَزاری نیست
ز دست رفت شکیب و قرار ایوبان
بیا بیا که دگر قلب بردباری نیست
بیا که ساغر ظلم و نفاق لبریز است
ز باده اش همه مست اند و هوشیاری نیست
ندای غربت قرآن و دین به افلاک است
بیا بیا که به اسلام جز تو یاری نیست
بیا که جز تو ز امواج فتنۀ شیطان
پناهگاه و حریم و ره فراری نیست
«فقیر» را به نگاهت همیشه شادان کن
کز اهل بیت نبی جز تو یادگاری نیست
شاعر : سید علی احمدی
- شنبه
- 22
- تیر
- 1392
- ساعت
- 13:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید علی احمدی
ارسال دیدگاه