• دوشنبه 3 دی 03


شعر مناجات امام زمان(عج) -( با گردش روزگار دمساز نشد )

1491
2

با گردش روزگار دمساز نشد
با صبح و پرنده‌ها هم آواز نشد
بی روی تو ای بهانۀ زیستنم
عید آمد و سال عشق آغاز نشد
***
اینجا همۀ درخت‌هامان بیدند
لبخند و بهار بی تو در تبعیدند
بی روی تو لحظه لحظه‌هامان مرگند
با تو همۀ ثانیه‌هامان عیدند
***
بعد از شب انتظار آمد بی تو
شوریده و بی قرار آمد بی تو
آقای غریب من که دلتنگ توام
یکبار دگر بهار آمد بی تو
***
من بی تو در این دیار خواهم پوسید
پاییزم و بی بهار خواهم پوسید
چشمی به در و چشم به راهت دارم
با این همه انتظار خواهم پوسید
***
گل بود که با حال دگرگون رویید
در چشم تو باغ های زیتون رویید
وقتی که نسیمِ یادت از دشت گذشت
یکباره هزار بید مجنون رویید
***
در هر وجب از خاک، تو را می جوید
چون دشت عطشناک، تو را می جوید
نوروز رسید و باز دلتنگ توام
دلتنگ‌ترین تاک تو را می جوید
***
با شیطنتی درخت را پیر کشید
آنگاه صنوبری به تصویر کشید
نوروز ، میان بوم نقاشی خود
تقویم دل مرا پر از تیر کشید
***
تا آمدی از ترانه سرشار شدم
از خواب هزار ساله بیدار شدم
خوشحالم از اینکه باز هم مثل بهار
در آینۀ چشم تو تکرار شدم
***
خوش باد که از بهار بهتر باشیم
سرسبز تر از سرو و صنوبر باشیم
آن روز مباد تا در این باغ وجود
شرمندۀ لاله های پر پر باشیم

شاعر : عبدالرحیم سعیدی راد

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران