یا صاحب الزمان عج
ببخش اگر برای کار تو ثمر نداشتم
هوای عشق داشتم ، ولی جگر نداشتم
برای راهت ای گلم تمام هستی دلم
همین دو قطره اشک بود و بیشتر نداشتم
به صبح جمعه آمدی درخت های کوچه هم
تمام با خبر شدند و من خبر نداشتم
به بام سبز جمکران ... قرار من ... قرار بود
دل مرا تو پر دهی ... خودم که پر نداشتم
بگو هر آنچه دیده ای ز من در این هزار سال
فقط نگو ... نگو که حال محتضر نداشتم
به خاک زیر پای تو اگر که سر نزاشتم
به جان خویش میخورم قسم که سر نداشتم
کبوتر تو بودم و هوای عشق داشتم
ولی جگر نداشتم ، ببخش اگر نداشتم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 2
- تیر
- 1395
- ساعت
- 11:32
- نوشته شده توسط
- خادم المهدی (عج)
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه