تو نیستی و عید، ببخشید! عزای ما
اصلا صفا ندارد عزیزم برای ما
تو نیستی و خنده فراموشمان شده
برعکس بی تو آنقدر این اشک های ما
با ما که نیست ورنه همش گریه می کنیم
این شهر بسته است کمی دست و پای ما
حالا نمی شود که بیایی و با خودت
چیزی بیاوری شب عیدی برای ما
چیزی شبیه مرهمی از جنس عاشقی
چیزی شبیه تذکره ی کربلای ما
- شنبه
- 22
- تیر
- 1392
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه