• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح حضرت علی -( زهر است چو همنشینِ جانم حسنم )

2044

زهر است چو همنشینِ جانم حسنم
می‌سوزد ازو که استخوانم حسنم
چون طاقت دیدن سرشکت نتوان
ای وای ز دست ناتوانم حسنم
خون‌ها که من از گلو برون می‌ریزم
هر قطره بُوَد بحرِ بیانم حسنم
من مرغِ مدینه بودم این شهرِغریب
عمریست که گشته آشیانم حسنم
از بس که ز جورِ دشمنان خسته شدم
شاید نفسی زنده نمانم حسنم
از بهرِ تو ای یتیمِ من می‌گریم
بر فصل غریبی‌ات جوانم حسنم
من لحظه‌ی جان دادن خود در فکرم
بر مهدی تو دل نگرانم حسنم

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران